ازدواج سفید همان رابطه نامشروع است؟
مشاوره حقوقی آنلاین؛ این روزها هستند جوانانی که برای خوشگذرانی آن هم با چاشنی رهایی از قید و بند، رو به سمت ازدواج سفید آوردهاند اما آیا در قانون برای چنین اقدامی مجازاتی در نظر گرفته شده است؟
ازدواج سفید جرم است؟
رویداد۲۴ در سالهای اخیر پدیده «ازدواج سفید» به شکلی نمایانتر از گذشته در جامعه رواج یافته است. تا جایی که برخی از دختران یا پسران جوان برای این امر به انتشار آگهی روی آوردهاند.
آیا ازدواج سفید جرم است؟
سوال
اینجاست که آیا در این ازدواج زن از حقوق قانونی که در ازدواج رسمی از
آنها برخوردار میشود بهره میبرد یا نه؟ به طور کلی آیا این سبک از زندگی
زناشویی جرم تلقی میشود و مجازاتی در پی دارد؟
ازدواج، توافق دو جنس مخالف برای شروع زندگی مشترک در چارچوب قانون کشوری است. اولین شرط ازدواج کردن رعایت قانون است و ازدواج بدون لحاظ شرایط قانونی و در کشور ما شرعی موجب حلال شدن زوجین نسبت به یکدیگر نخواهد شد.
در
کشور ما ازدواج یا میتواند ثبت شود یا بهصورت غیررسمی اما شرعی در قالب
عقد موقت صورت گیرد. در صورت تولد طفلی که حاصل از این ازدواج است، باید
این رابطه با اثبات زوجیت ثبت شود تا بهطور رسمی فرزندان ناشی از این
ازدواج بتوانند از امکانات لازم استفاده کنند. اگر به مباحث خانواده علاقه
دارید مطلب چگونه مردان بدون دلیل، همسران خود را طلاق دهند؟ را مطالعه
کنید.
ازدواج سفید نامشروع و در صورت اثبات در حکم «زنا» خواهد بود
در کشور ما پدیده ازدواج سفید از دو بعد میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد. یک بعد جامعهشناسی و بعد دیگر قانونی و شرعی است. از دیدگاه جامعهشناسی علت اصلی عدم امکان ازدواج بهصورت رسمی مشکلات اقتصادی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
از لحاظ قانونی و شرعی هم رابطهای که خارج از شرع و قانون باشد مورد پذیرش نیست چراکه از لحاظ قانونی، ازدواج سفید نامشروع و در صورت اثبات در حکم «زنا» خواهد بود و فرزند حاصل از این رابطه نامشروع تلقی میشود و مشکلات و مسائل خاص خود را دارد.
مجازات قانونی ازدواج سفید چیست؟
رابطه نامشروع برای هر طرف مجازات دارد. در صورتی هم که زنا ثابت شود ۹۹ ضربه شلاق به عنوان مجازات قانونی در نظر گرفته میشود. همچنین در صورتیکه یکی از طرفین ازدواج کرده باشد به عنوان زنای مُحصنه مجازات مخصوص خود را دارد.
روانشناس گفت:شکستها ما را با قدرتی مواجه میکنند و از یک نواختی دور میکنند تا بتوانیم در مسیر زندگی قدم بزنیم و اگر زندگی بدون شکستها بود لذت رسیدن به اهداف وجود نخواهد داشت.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، مژده شریعتمداری، روانشناس در برنامه «صبح پارسی» شبکه جام جم درباره راهکارهای امیدوارانه زندگی کردن و مبارزه با ناامیدی صحبت کرد،گفت: اینکه از امید و امیدواری صحبت کنیم باید به دنبال مهارتهای اصیل و کاربردی باشیم.
وی ادامه داد: امید را میتوان از باغبان آموخت که نگران خزان و اینکه دانه او چقدر میخواهد شکوفا بماند نیست بلکه او به کار خودش ادامه میدهد و امید به ثمره زحماتش دارد. یکی از مهارتهای کاربردی در امیدواری تاب آوری است؛ اینکه بدانیم تاب آوری کجای زندگی ما قرار می گیرد.
شریعتمداری افزود:تاب اوری در مفهوم اصلی به معنای قدرت بلند شدن است که در مسیر بتواند در مقابل چالشهای پیش رویش بایستد و بعد از همه آنها دوباره به زندگی عادیاش ادامه دهد.
این روانشناس تصریح کرد: باید گاهی از خودمان بپرسیم که به انعطاف پذیری خودمان در مقابل تغییرات زندگی چه نمرهای میدهیم و با این روش به خودمان تلنگر بزنیم که هر چه نمره ما کمتر باشد تاب آوری کمتری را تجربه میکنیم و هرچه تاب آوری کمتری داشته باشیم بیشتر ناامید هستیم.
مقالات بیشتر:بهترین نوروفیدبک در آریاشهر
شریعتمداری گفت: در مسیر امیدوارانه زندگی کردن اتفاقاتی رخ میدهد که باب میل ما نیست و مسیر ما را تغییر میدهد اما باید قدرت و مهارتی داشته باشیم که بتوانیم با قدرت دوباره آغاز کرده و به مسیرمان ادامه دهیم.
وی افزود: باید اراده مان را از دست ندهیم، هدف و ارزشمندی آن را فراموش نکنیم، قدرت خردمندانه زیستن را داشته باشیم و راهکارهای نوآورانه داشته باشیم و پرسشهای راهگشا داشتن را فراموش نکنیم.
این روان شناس عنوان کرد:ممکن است لحظاتی از زندگی ما فروبستگی باشد اما این موضوع مهم است که ما مانند باد بهاری این گرهها را از زندگی مان باز کنیم. باید تلاش کنیم که زندگیمان را سرشار از امید کنیم و احتمالا در اطرافیان ما هم از این موضوع تاثیر میگیرند.
شریعتمداری ادامه داد: تاب آوری به ما کمک میکند که هدف ما لغزان نباشد و اگر ناامیدی به سراغ ما آمد با تاب آوری آن را رفع کنیم. تاب آوری به ما کمک می کند که اگر هدف ما به دلایلی چالشی برایش به وجود آمد که مجبور شدیم در زمان دیگر و یا از مسیر دیگری به آن برسیم پا پس نکشیم و همچنان به مسیر خودمان ادامه دهیم.
وی درباره مهارتهای تاب آوری در زندگی اظهار داشت: تاب آوری چندین مهارت دارد که یکی از اولین آنها اجتناب از واکنش به عنوان قربانی است. تاب آوری به ما میگوید اگر مدام احساس کنیم اجتماع، محیط و افراد دیگر مانع از پیشرفت ما شده اند آدم تاب آوری نیستیم و توان مقابله با موانع را نداریم.
این روانشناس یادآور شد: درست است که شرایط بیرونی تاثیر زیادی دارند اما رویکرد ما نسبت به آن عوامل باعث میشود که ما از رسیدن به اهداف خود دست نکشیم.
شریعتمداری گفت:دومین مهارت عبور از احساسات منفی است. همه ما با احساسات منفی رو به رو می شویم اما باید قدرت این را داشته باشیم که بتوانیم از این احساسات به درستی عبور کنیم.
وی متذکر شد: مهم این است که از آن اتفاق ناگوار به درستی و با روشنگری و دید درست عبور کنیم. بسیاری از افراد سالها در سوگ خود میمانند و این موضوع میتواند آسیب رسان باشد. هرچقدر فرد توان عبور از این احساسات را بیشتر داشته باشد توان تاب آوری و امید بیشتری خواهد داشت.
این روانشناس تصریح کرد: هر لحظهای که در مسیر یک هدف ارزشمند قدم برمیداریم احساس امیدواری میکنیم. تاب آوری به ما کمک میکند که اگر شب را با حالت منفی خوابیدهایم بازهم آنها را بپذیریم و صبح امیدوارانهای را آغاز کنیم.
شریعتمداری ویژگیهای هدف صحیح را تشریح کرد و افزود:بسیاری از مواقع درگیر امیدهای واهی میشویم تشخیص اصالت و کارآمدی هدف به این صورت است که در هدف گذاری باید هدف واضع، شفاف و مشخص باشد و بتوانیم به صورت واضح آن را تعریف کنیم.
وی گفت:هدف ما باید قابل دسترس بودن و زمینههای آن برایمان مشخص باشد، واقع بینانه و زمان دار باشد. افراد بازه زمانی را برای اهدافشان مشخص نمیکنند و به همین دلیل موفقیتشان گاهی به تعویق میافتد.
این روانشناس با تاکید بر ضرورت قدرت ایستادن بعد از شکستها بیان کرد: برای مواجهه با شکستها باید با هنر عبور از شکستها همراه باشد و مجموعهای هستند که ما را به زندگی امیدوار میکنند.
شریعتمداری ادامه داد: یکی از تمرینات برای رهایی از ناامیدی در برخی از مواقع، تجسم رویدادها به همراه یک دورنما است. وقتی دچار شکست و فقدان میشویم فکر میکنیم همیشه قرار است در آن بمانیم؛در صورتی که اگر به این فکر کنیم که آن اتفاق چه بازه زمانی از عمر ما را شامل میشود.
وی متذکر شد:اولین قدم برای فاصله گرفتن از آن غم است و باید بدانیم که سالهای طولانی را در زندگی پیش رو داریم که باید آنها را بسازیم و با رسیدن غم ها همه چیز تمام نمیشود. به این فکر کنیم که اگر فقط یک کار بتوانیم برای عبور از مشکلمان انجام دهیم آن کار چیست.
این روانشناس افزود: در سطح اجتماعی هنجارها و قوانینی داریم که درست و غلط را به ما نشان می دهد. به علاوه باید دانش ما به همراه کاری که میخواهیم انجام دهیم باشد تا بتوانیم اهداف درست را برای خود قرار دهیم. همچنین قرار نیست با یک انتخاب همه زندگی خودمان را دچار چالش کنیم و راهی را باید برای موانعی که در مسیر برایمان پیش میآید بگذاریم.
شریعتمداری اظهار داشت: زندگی و آینده هیچ چیز قطعی ندارد و این یکی از راههای معنوی زیستن است. زندگی قرار نیست همیشه طبق چیزی که ما فکر میکنیم پیش برود و هرروز آن چالشی است برای اینکه قدرت روحی ما و ظرفیت تصمیم گیری ما سنجیده شود و ما را برای رشد و کمال آماده کند.
وی عنوان کرد: اینکه ما اراده کنیم به هدفمان برسیم بسیار مهم است اما کافی نیست. این اراده هم به همراه شکستها و دوباره بلند شدنها و قدرت گرفتنهای است و مهم این است که ما چه بازی هنرمندانهای مقابل شکستها داشته باشیم.
این روانشناس تصریح کرد:شکستها ما را با قدرتی مواجه میکنند و از یک نواختی دور میکنند تا بتوانیم در مسیر زندگی قدم بزنیم و اگر زندگی بدون شکستها بود لذت رسیدن به اهداف وجود نخواهد داشت.
شریعتمداری راههایی را برای مبارز با ناامیدی برشمرد و گفت: بخشی که ناامیدی سراغ ما میآید ناشی از باورهای مخربی است که خودمان داریم. نمیتوانمها و یادآوری تجربههای تلخ گذشته میتواند ناامیدی را در وجود ما افزایش دهد.
وی اضافه کرد:بخش خرابکار درون ما را هیچ چیز به اندازه خردمند درونمان نمیتواند ساکت کند. امید اصیل و کاربردی داشتن یکی از روشهای زندگی خردمندانه است؛ باید با سوالات هوشمندانه و خردمندانه بخش خرابکار درونمان را ساکت کنیم.
این روانشناس یادآور شد: روزهایی که از فقدانهایمان عبورکردیم را برای خودمان پررنگ تر بنویسیم تا به کمک آنها بتوانیم از سختیها عبور کنیم.
مقالات دیگر:دفتر عقد شیک
گول صفحات و جملات انگیزشی را نخورید/ بلایی که روانشناسی زرد بر سرتان میآورد!
شبکههای اجتماعی مملوء از شبه روانشناسها و صفحات انگیزشیست که به اسم نکات روانشناسی حرفهای انگیزشی و امیدبخش میزنند اما به گفته روانشناسان شاخص این قبیل حرفها نه تنها مفید نیست بلکه ضربه زننده است.
گول صفحات و جملات انگیزشی را نخورید/ بلایی که روانشناسی زرد بر سرتان میآورد!
گروه
خانواده: صفحات متعدد و پرکار انگیزشی که به اسم حرفهای روانشناسی و نکاتی
برای بهبود حال روحی افراد میگویند یکی دیگر از چالشهای شبکههای
اجتماعی هستند. آنها در قالبهای مختلف ویدیو و یا حتی عکسنوشتهای
گرافیکی جملات انگیزشی مینویسند و به خیال خودشان افراد را به سمت موفقیت و
آرامش سوق میدهند. اما میتوان به راحتی این قبیلها حرفها را ناکارآمد و
در قالب «روانشناسی زرد» تعریف کرد که ممکن است نظر مخاطب را به خود جلب
کند اما چون محتوای عمیق و حسابشدهای نیست ممکن است اثر معکوس میدهد. به
خصوص اینکه در بسیاری موارد شاهد بازی با کلمات از سوی افرادی هستیم که
حتی مدرک و تحصیلاتی در زمینه روانشناسی ندارند. به همین بهانه سراغ خانم
«زینب سبزعلی» روانشناس و مشاور رفتیم تا درباره این قبیل محتواهای زرد و
جذاب اما مضر حرف بزنیم.
....
درباره این موضوع باید به سه بخش کلی بپردازیم و راجع به آن صحبت کنیم:
۱.
چرا این روانشناسهای زرد و یا کسانی که در پیجهای به اصطلاح روانشناسی
فعالیت میکنند و بلاگرهای زردگونه روانشناسی هستند، اینقدر با استقبال
مواجه میشوند و اینقدر بزرگ میشوند؟
۲. چه مضراتی برای جامعه دارند؟
۳. خودشان چه هدفی را دنبال میکنند و چه سودی از این قضیه میبرند؟
روانشناسی زرد میگوید تو باید فقط به چیزهای خوب فکر کنی!
در
راستای سوال اول باید بگویم که ما در حال حاضر داریم در عصر دیجیتال زندگی
میکنیم. عصر دیجیتال عصر سرعت است و مردم انتظار دارند در این عصر همه
چیز خیلی سریع و آسان در اختیارشان قرار بگیرد. این عصر، عصر پیشرفت و تحول
در کمترین زمان ممکن است. لذا تقاضا برای نتایج زودهنگام خیلی بالا است؛
مثلاً لاغری در دو هفته! یا مکالمه زبان انگلیسی در یک ماه! و هزاران مثال
این چنینی وجود دارد که آدمها برای سرعت و سهولت در استفاده از یک کالا و
خدمات تقاضای تصاعدی دارند.
اینها همه باعث شده
که انسان هزاره سوم و عصر دیجیتال دنبال نسخههایی باشد که خیلی راحت و
آسان برای مشکلاتش یک دستمایهای پیدا کند و او را سریع به هدفش برساند.
در
این مدل روانشناسی مثلاً میگویند: «تو باید فقط به چیزهای خوب فکر کنی.
انرژیهای مثبت فقط در این صورت به سمتت میآید.» درحالیکه ما برای اینکه
رشد کنیم و خودشکوفا شویم، باید واقعیتها را بپذیریم؛ نه فقط چیزهای خوب!
یا مثلاً میگویند: «همیشه تلاش کردن مساوی است با رسیدن به همه اهداف! اگر
تلاش کنیم به هر چیزی که میخواهیم، میرسیم.» واقعاً اینطور نیست!
انسانها باید بدانند که خیلی اوقات ما با شکست مواجه میشویم. عوامل زیادی
در رسیدن به اهداف تأثیرگذارند که ممکن است بخاطر آنها انسانها نتوانند
به هدفشان برسند. تنها فاکتور لازم برای رسیدن به هدف، تلاش کردن نیست.
شاید شرط لازم باشد، اما کافی نیست! لذا روانشناسی زرد نه تنها به ما کمک
نمیکند، بلکه طرز فکر اشتباهی را هم به ما القا میکند.
روانشناسان زرد اغوا کنندههای فریبنده هستند!
متأسفانه
همه جای دنیا این روانشناسی زرد رسوخ کرده، کتابهای خیلی زیادی راجع به
آن نوشته شده، روزبهروز هم بیشتر میشود و حتی تمایل به خریدش هم افزایش
پیدا کردهاست.
این دسته از افراد یا این دسته از
تفکر سعی میکند با توصیههای دم دستی و اقتباسهای ناقص از نظریهها و
مفاهیم علوم روانشناسی، برای خودش آبرویی کسب کند و از این طریق صرفاً به
دنبال کسب منافع و سود برای خودش است. اینها در واقع اغوا کنندهاند. مدعی
هستند که برای همه مشکلات بشر راه حلهای خیلی سادهای وجود دارد. راه
حلهایشان همیشه آمیخته با توصیههای خیلی ساده اما اشتباه و پر از خطا
است.
این مدل از روانشناسی به این علت که از
تحلیل سطوح پیچیده شخصیت عاجز است، تنها به انگشت زدن و ناخنک زدن به
مفاهیم پیش پا افتاده روانشناسی و نظریات مطرح اکتفا میکند و برای افرادی
که سالهاست درگیر برونرفت از مشکلاتشان هستند و راهی پیدا نمیکنند یا
آدمهایی که سالها ست درون سیاهچاله ذهنیشان اسیر شدهاند، راهکارهای یک
دقیقهای ارائه میکند. مثلاً در دایرکت مشاورههای صوتی میدهد. با این
اشعار فریبنده که: «شما اگر بخواهید میتوانید مشکلاتتان را حل کنید.
بخواهید تا به شما داده شود!»، در واقع صرفاً به دنبال کسب درآمد و شهرت
هستند.
حرفهای این قبیل روانشناسیها عمدتاً
تکراری، بدون هیچ استناد علمی و تنها برگرفته از تجربیات خودشان یا
اطرافیانشان است. برخلاف ادعایشان قادر به حل هیچ مشکلی نیستند و تنها با
وعده و وعید و چربگفتاری و سخنان دلانگیز و مطابق سلیقه شنوندهها، آنها
را اغوا میکنند و مرتباً سعی میکنند از مثبتاندیشی و حل تمام مشکلات با
فرستادن انرژی مثبت به کائنات حرف بزنند.
این
توضیحات در رابطه با این است که روانشناسان زرد دقیقاً چکار میکنند. یعنی
در واقع اگر بخواهم تقسیمبندی کنم، این میشود بخش شیوه کارشان.
هزینه بالای روانشناسی درست باعث گرایش به روانشناسان زرد است!
حالا
چرا مردم رغبت نشان میدهند و بیشتر این پیجها را روزبهروز فالو می کند و
حتی بیشتر کتابهای روانشناسی زرد میخرند؟ زیرا این افراد برای کسب شهرت
و درآمد خودشان اقدام به ترسیم یک چشمانداز مطلوب برای مخاطبانشان
میکنند. آنها عملاً هیچ مشکلی را حل نمیکنند، اما با این ادعاهای
خارقالعادهشان و این که یک شبه میشود زندگی و شخصیت فرد را متحول کرد،
در واقع فقط جیب خودشان و وضع مالی خودشان را متحول میکنند.
از
دلایل جذب افراد به این جریان میتواند این باشد که خدمات روانشناسی در
کشور ما هم خیلی هزینه بالایی دارد و هم اینکه شامل بیمه نمیشود. همین امر
ممکن است دلیلی باشد تا بازار روانشناسی زرد روزبهروز داغتر و داغتر
شود.
روانشناسان زرد دوست ندارند مخاطبشان رشد فکری کند!
روانشناسی
زرد و بازاری خودش فاقد تفکر انتقادی و تحلیل دقیق است و توجه کاملی به
منابع و رفرنسهای مرجع ندارد. اتفاقاً به دنبال این است که
دنبالکنندههایش و افراد عادی هم سطح تفکر انتقادیشان بالا نرود و در همان
حد پایین خودش باقی بماند.
این جریان دیر یا زود
اثربخشی و ناکاراییاش عیان خواهد شد و این که برخی افراد از چند مفهوم
ساده یا اسم روانشناسهای معروف مثل یونگ استفاده کنند و یک ژست علمی و
فرهیختگی به خودشان بگیرند، واقعاً زمانش به زودی به سر میرسد و این
توصیههای کلی و مثبت، ناکارآمدیشان خیلی زود مشخص میشود.
روانشناسی زرد، به جای انگیزه مخاطبش را سرخورده میکند!
خیلی
سادهانگارانه است که فکر کنیم برای حل مشکلاتی که ایجاد شدنشان سالها
طول کشیده، گفتن یکسری جمله و تمرین فوری کافی است! در کل باید یک اشل
داشته باشیم. هر توصیه، هر روش درمانی و هر چیزی که به افراد قول بهبود آنی
بدهد، زیر سؤال است و باید دربارهاش شک و تردید کنیم. مثلاً به «انگلیسی
در دو هفته» باید شک کنیم، به «لاغری در یک ماه» باید شک کنیم، به تبلیغات
«حال خوب با خواندن یک جمله» باید شک کنیم.
روانشناسی
زرد بیش از حد تأکید دارد که مسائل پیچیده نیاز به نقد و بررسی خیلی خوب
ندارند و این سادهانگاری باعث مشکلات بعدی میشود و اثر معکوس بر مخاطب
میگذارد.
آنها میآیند و تغییر خلقوخوی یک شبه
را تبلیغ میکنند و افراد فکر میکنند که این حرفهای انگیزشی یک چوب
جادویی هستند که موجب تغییرات پایدار درونشان میشوند. وقتی که مردم به
توصیهها و تبلیغات این روانشناسان عمل می کنند و نتیجه نمیگیرند،
سرخوردهتر از گذشته به زندگی خود ادامه میدهند و آسیب روحی می بینند. حتی
از روانشناسی، مشاوره و رواندرمانگرها هم ناامید میشوند، دیدشان نسبت به
این قضیه خراب میشود و دیگر به دنبال درمان درست و اصولی نمیروند.
روانشناسان
زرد و بلاگرهای روانشناسی که در حال حاضر بسیار زیاد شدهاند، با پندهای
نادرستشان انرژی روحی شما را میگیرند و در نهایت شما را سرخورده میکنند.
در روانشناسی معتبر هر تغییر درونی با درد همراه است نه سرخوشی!
در
روانشناسی معتبر هر تغییری با درد و احساس ناخوشایند همراه است. روانشناسی
علمی یک تمرینهایی به شما میدهد تا تغییر را در شما ایجاد کند. لازمه
موفقیت و زندگی بهتر، تغییر در احساسات، رفتار و تفکر ما است و هر تغییری
با سختی کشیدن، با مشقت و با تلاش اتفاق میافتد.
این
نگاه غیرعلمی و غیرتخصصی به مفاهیم و پدیدههای حوزه روانشناسی است که
باعث شده افرادی که فاقد تخصص و صلاحیت علمی هستند، بدون اینکه ریشهها و
بنیادهای نظری علم روانشناسی را بشناسند، تنها با تکیه بر خواندن چند کتاب،
حرفهای عامیانه خودشان را با نظریات و مفاهیم روانشناسی بیامیزند و تحویل
هوادارانشان بدهند و این حس را در آنها ایجاد کنند که میشود راحت، آسان و
سریع تغییر کرد.
عناصر یک مشاوره درست را بشناسید
خب
حالا وقتی که روانشناسی زرد این کار را میکند و روانشناسان زرد چنین
ترفندهایی دارند و اینگونه رفتار میکنند و چنین ساختاری دارند،
روانشناسان اصیل چگونهاند؟
سه عنصر اصلی بنظرم در فرایند مشاوره وجود دارد:
۱. شخصیت مشاوره
۲. دانش مشاوره
۳. مهارت کافی مشاوره
یک
مشاور و روانشناس حرفهای با خصوصیترین، محرمانهترین و پیچیدهترین
مسائل انسانها سر و کار دارد و صرفاً اطلاعات محدود و خیلی ساده در رابطه
با روانشناسی و نظریهها به کارش نمیآید و این فرد را مشاور حرفهای
نمیکند.
خوب است بدانیم یک مشاور و روانشناس هم
نواقصی در شخصیت و رفتارش دارد، او هم خاطرات و گذشته سختی را سپری کرده و
در حقیقت او نیز کاملاً یک انسان است. مثل همه انسانها با خوب و بد، با
احساسات و افکار متناقض و حتی گاهی اوقات منفی. او یک ابرانسان یا یک موجود
رویایی نیست. او یک پری جادویی یا یک غول چراغ جادو نیست که بتواند
نجاتدهنده ما باشد و بتواند یک کاری کند که در آنی و با یک جمله یا با یک
ترفند همه چیز خوب و درست شود.
در روانشناسی درست فرد به خودآگاهی میرسد تا به خودشکافی دست بیاید
یک
مشاور و روانشناس اصولی و درست و موفق، یک راهی را به ما نشان میدهد که
در واقع از درون خود ما و با انتخاب خود ما است و به وسیله خود ما انجام
میشود. چرا که میخواهد ما مسئولیتپذیرتر شویم و بتوانیم به خودمان هم
کمک کنیم و آن لحظه است که واقعاً از درون خودمان حال خوب پیدا میکنیم.
وقتی که بیاییم همه انکارها، مقاومتها، دلیلتراشیها و آن جاهایی که
خودمان را فریب دادهایم را کنار بگذاریم و مسئولیت قبول کنیم، به معنی
واقعی بپذیریم که حال بدمان از درون خودمان است یا دلیلی برای حال بدمان
پیدا کنیم؛ آن موقع میتوانیم به معنای واقعی با همه وجود زندگی کنیم و این
راهی است که یک روانشناس به ما نشان میدهد و باید بگویم این نه تنها
آرامشبخش نیست، بلکه در فرآیند مشاوره حتی اضطرابهای افراد برانگیخته
میشود. افراد با پذیرش مسئولیتهایشان به خودآگاهی میرسند و خودآگاهی
برایشان حق انتخاب ایجاد میکند. فرآیند رسیدن به این موضوع خیلی دردناک و
همراه با احساس رشد و خودشکوفایی است. برای رسیدن به آن الماس وجودی، خیلی
اوقات لازم است انسانها درد رشد و بالغ شدن و در رسیدن به یک گوهر نایاب
را تجربه و لمس کنند.
جملات مثبت و خوشبینانه مشکلات شما را حل نمیکند!
اما
چیزی که روانشناسان و مشاوران انگیزشی و زرد به ما القا میکنند، یکسری
خوشبینی پوچ و بیپایان و اساس است که بدون وجود تلاش و کوشش، بدون درد
اصیل شدن و درد شکوفا شدن و تلاش برای رشد کردن، صرفاً با یک سری باور نسبت
به قانون جذب، قانون کارما و قدرتهای ماورایی و کائنات، توقع دارد که همه
معضلات و مشکلات ما حل شود و ما پولدار، خوشبخت و موفق شویم و احساس خوبی
داشته باشیم. همه تبلیغات و صحبتهایی که میکنند در رابطه با مثبتاندیشی
است و اینگونه القا میکنند که داشتن احساسات منفی و ناخوشایند در زندگی
یک عیب و نقص است. یعنی اگر من حالم بد است، احساس منفی دارم، هر روز با
یکسری پیامهای بد مواجه هستم و این پیامها را به مغزم مخاطره میکنم،
حتماً مشکل از من است و اگر اینها مثبت شود و اگر من انرژی مثبت به خودم و
به جهان بفرستم، همه چیز خوب و درست و کامل خواهد بود. در صورتیکه «مارتین
تلیگمن» نظریه خوشبینی آموخته شده را در کتابش با همین نام مطرح میکند و
میگوید خوشبینی هیچ ارتباطی به گفتن این تلقینات مثبت روزانه ما ندارد و
با گفتن اینها عملاً هیچ اتفاق خوب و مثبتی در زندگی ما رخ نمیدهد. یکی
از جملات بارز این کتاب این است که شما اگر هر روز به خودت بگویی «من از هر
لحاظی بهتر و بهتر میشوم»، این صرفاً یک احساس خوب موقتی به همراه دارد؛
نه تأثیر بلندمدت و عمیق! چیزی که به اسم مثبتاندیشی این روزها در کشور
ما و خیلی از جوامع دیگر رواج پیدا کردهاست، بنظر من صرفاً نوعی تبلیغات
است و این تفکر را بین مردم رواج داده که برخی گمان میکنند داشتن احساسات
ناخوشایندی مثل خشم، غم، عذاب وجدان و احساس شرم و گناه نوعی نقص روانی است
و مشکل آنها است که نمیتوانند با این جملات قشنگ و بزکدوزک شده حالشان
را خوب کنند و از گرداب مشکلاتشان نجات پیدا کنند.
یک
روانشناس مشاور خوب، دست مراجعش را میگیرد و او را در مسیر خودشناسی یاری
میکند تا طیف وسیعی از احساسات مثبت، خوشایند، منفی و ناخوشایند را تجربه
کند.
القائات مثبت افراطی جلوی تلاش را میگیرد!
خود
فرایند مشاوره و رواندرمانی به افراد کمک میکند تا ظرفیت روانیشان را
بالا ببرند. این کار کمک میکند بتوانند احساسات منفی و ناخوشایند را در
درونشان راحتتر تحلیل کنند و بپذیرند که انسانها با وجود احساسات منفی،
مشکلات، تعارضات و تنشها میتوانند ادامه بدهند، زندگی کنند و موفق باشند.
لذا باید در مقابل اینها تابآوری خودشان را افزایش بدهند.
اینکه
ما بیاییم مسائل، مشکلات، باورهای منفی و احساسات منفی را انکار کنیم،
اتفاق خوبی برای ما رقم نخواهد زد. این القای مثبتاندیشی صرف، بیشتر از
این که مفید باشد، مضر است! زیرا ما را از اینکه تلاش کنیم برای تابآور
شدن و افزایش ظرفیت روانیمان دور میکند و آسیب رسان هم هست.
اگر
به این دلیل به مشاور و روانشناس مراجعه میکنیم که یکسری حرفهای زیبا و
مطابق میل و سلیقه ما بزند و انرژی مثبت القا کند، کاملاً راه اشتباهی را
داریم میرویم. در واقع باید قبول کنیم که مشاور تنها به ما کمک میکند که
از پس مشکلاتمان بربیاییم. اینطور تصور کنید که ما در یک گردباد گیر
افتادهایم، مشاور از بیرون گردباد میآید، دست ما را میگیرد و کنار
میکشد. سپس میگوید نگاه کن؛ این گردبادی بود که در آن گیر افتاده بودی.
او کمک میکند تا مسائل را طور دیگری ببینیم، تحلیل کنیم و بعد به
تصمیمهای بهتری برسیم.
در واقع مشاور موجودی
زمینی است. یک موجود ماورایی نیست که بتواند همه مشکلات را خودش حل کند،
خودش راهحل بدهد و با یکسری جملات ما را به آرامش برساند.
ما
باید در فرایند مشاوره و رواندرمانی به مرحلهای برسیم که خودمان آستین
بالا بزنیم، برای خواستهها و اهدافمان همت کنیم، بلند شویم و کاری انجام
بدهیم.
مشاور و روانشناس به ما کمک میکند که
باورهای مخرب درونمان را بشناسیم و دست از خودتخریبی و خودفریبی برداریم.
سپس در وهله اول الگوهای معیوب فکریمان را بشناسیم، بعد طرحوارههای
آزاردهنده ذهنیمان را بشناسیم و اصلاح کنیم.
باید
بدانیم که در نهایت این خود ما هستیم که قرار است به خودمان کمک کنیم؛ نه
یکسری جملات انگیزشی یا چندتا بلاگر حرف خوشگلزن و زرد!
آشنایی با مهمترین روشهای فیزیوتراپی و انجام آن در منزل
فیزیوتراپی
در منزل به افرادی که به خاطر کرونا ترجیح میدهند از خانه خارج نشوند،
کمک میکند تا مراحل درمانی خود را با خیال راحت انجام دهند.
به گزارش مشهد فوری،
فیزیوتراپی در منزل به افرادی که به خاطر کرونا ترجیح میدهند از خانه
خارج نشوند، کمک میکند تا مراحل درمانی خود را با خیال راحت انجام دهند.
فیزیوتراپی
یکی از مهمترین حرفههای پزشکی است که هدف اصلی آن درمان بیماران برای
بازیابی یا حفظ تحرک و توانایی بدنی و همچنین افزایش قدرت عملکردی آنهاست.
فیزیوتراپی رشتههای مختلفی را برای دستیابی به بهترین نتایج ترکیب
میکند، از جمله بیومکانیک، حرکت شناسی، درمان دستی، ورزش درمانی،
الکتروتراپی، آب درمانی و ماساژ.
روشهای فیزیوتراپی متفاوت است که بر اساس نوع آسیب یا شرایط بیماری تعیین میشود و مهمترین روشهای فیزیوتراپی عبارتند از:
۱- گرما درمانی
در
این نوع درمان دمای بافت و سلولهای بیولوژیکی به درجاتی از ۱۴ تا ۵۴ درجه
سانتیگراد یا بیشتر افزایش مییابد و شامل دو نوع است، یک نوع دارای اثر
سطحی و یک نوع دارای اثر عمیق. فیزیوتراپی به موارد زیر کمک میکند:
کاهش تنش عضلانی در صورت آسیب عضلانی
افزایش پمپاژ خون در ناحیه مورد فیزیوتراپی، که باعث تسکین درد میشود
افزایش محتوای اکسیژن در سلولهای آلوده
افزایش خون رسانی به ناحیه آسیب دیده و افزایش کارایی آن
درمان کمردرد و دردهای مختلف مفصلی
افزایش راندمان کار عضلات
فیزیوتراپی با گرما شامل دو روش اصلی است:
محیط گرمای خشک: شامل درمان مادون قرمز
رسانه حرارتی مرطوب: شامل پدهای حرارتی و پدهای مومی درمانی است.
۲- فیزیوتراپی به روش الکتروتراپی
الکترووتراپی
یکی از موثرترین انواع فیزیوتراپی است. از آنجایی که بدن انسان دارای
بارهای منفی و مثبت است، روشی برای فیزیوتراپی با امواج الکتریکی وجود
دارد که با تحریک الکتریکی عضلات و اعصاب برای تقویت عضلات مختلف مانند
عضله چهار سر ران انجام میشود. فیزیوتراپی با استفاده از امواج الکتریکی
برای توانبخشی بیماران پس از جراحی زانو، جراحی برداشتن رباط صلیبی و
کشیدگی عضلات استفاده میکند.
۳- فیزیوتراپی اولتراسوند
فیزیوتراپی
اولتراسوند دو نوع است که یکی از آنها دارای اثر حرارتی است که باعث
افزایش خاصیت ارتجاعی رشتههای کلاژن در بافت حیاتی، افزایش پمپاژ خون،
تسکین درد، کاهش تنش عضلانی و کمک به درمان سفتی مفاصل میشود.
در
مورد نوع دوم، دارای اثر غیر حرارتی است که علاوه بر فعال سازی و ترمیم
بافت سلولی، باکتریها و ویروسهای ناحیه آسیب دیده را از بین میبرد،
همچنین برای از بین بردن اسکارهای ناشی از زخمها و عملها استفاده
میشود.
۴- فونوفورزیس
این
یکی از جدیدترین روشهای فیزیوتراپی محسوب میشود و از اولتراسوند برای
تسهیل درمان با مهاجرت دارو با استفاده از امواج صوتی استفاده میکند، زیرا
امواج به دارو اجازه میدهند تا به سد پوستی ماهیچهها نفوذ کند که باعث
افزایش انتشار دارو در داخل محوطه میشود.
۵- لیزر درمانی
لیزر فیزیوتراپی برای افزایش سرعت بهبود زخم استفاده میشود و همچنین در تسکین درد و درمان عفونتهای مزمن موثر است.
۶- یخ درمانی
این
نوع درمان طبیعی برای تسکین جراحات و درد به خصوص برای درمان ورم بلافاصله
پس از آسیب استفاده میشود، زیرا یخ بلافاصله پس از آسیب درد را تسکین و
تنش عضلانی را کاهش میدهد.
مزایای فیزیوتراپی
مسکن درد
گاهی اوقات جایگزینی برای جراحی
بهبود توانایی حرکتی
کاهش وابستگی به دارو
بهبود گردش خون
تقویت کار قلب، رگهای خونی و ریهها
کاهش خطر آسیبهای ناشی از ورزش
حمایت از سلامت روان
کمک به بهبودی پس از سکته مغزی یا فلج
بهبود تعادل بدن
مدیریت مشکلات مربوط به سالمندان
چرا انجام جلسات فیزیوتراپی در منزل بهتر است؟
حفظ حریم خصوصی کامل
دریافت کمک از اعضای خانواده
راحتی بیشتر برای بیمار، که از روند بهبودی سریعتر پشتیبانی میکند.
رهایی از مشکل تحرک، به ویژه برای برخی از موارد بیماری که طاقت تلاش از خانه به درمانگاه را ندارند.
تکنیکهای مورد استفاده در جلسات فیزیوتراپی:
دستگاههای القایی الکتریکی
امواج کوتاه و عمیق
دستگاههای شاک ویو
انواع دستگاههای سفت کننده (برای گردن و پشت)
ایسنا/مرکزی به دنبال انتشار خبر تزریق بوتاکس به بیمار اراکی که روز شنبه ۲۰ آذر صورت گرفت و به دنبال آن، با بروز مشکلاتی برای بیمار، خبرساز شد و عکس العمل هایی را از سوی مردم، پزشکان، نظام پزشکی استان مرکزی و انجمن پزشکان عمومی ایران را بدنبال داشت، انجمن متخصصین پوست ایران نیز در این خصوص توضیحاتی را ارائه کرده و به موارد مطرح شده توسط انجمن پزشکان عمومی ایران واکنش نشان داده است.
در توضیحات انجمن پزشکان عمومی ایران اینگونه آمد بود که "بر اساس بند یک مصوبه شماره ۵ این کمیسیون به تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، پزشکان عمومی با گذراندن آموزش های مهارتی لازم و اخذ گواهینامه مورد تایید وزارت بهداشت در هر یک از خدمات مورد نظر، صلاحیت حرفه ای استفاده از تزریق بوتاکس، فیلر، استفاده از لیزر و اپی لیزر در خدمات کمتر تهاجمی تعریف شده و کاشت مو را در حوزه پوست و زیبایی دارند".
مقالات بیشتر:فیزیوتراپی در منزل نسیم شهر
به گزارش ایسنا، در توضیحات انجمن متخصصین پوست ایران با اشاره به این توضیح انجمن پزشکان عمومی ایران، آمده است: در مطالب عنوان شده توسط انجمن پزشکان عمومی به مصوبه "کمیسیون ملی صلاحیت های حرفه ای پزشکی و حرف وابسته " اشاره شده که با استناد به ماده ۷ دستورالعمل و شیوه نامه اجرایی کمیته ملی صلاحیت های حرفه ای مورخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ تا زمانی که مصوبات کمیته ملی صلاحیت های حرفه ای توسط وزیر بهداشت یا معاونت درمان به دانشگاه های کشور ابلاغ نشود فاقد اثر بوده و به عنوان قانون قابل استناد نیست و معاون درمان وقت وزارت بهداشت(رئیس کمیته ملی صلاحیت های حرفه ای ) طی دو نامه در ۵ تیرماه و ۱۷ آذرماه ۱۴۰۰ اعلام کرده است که موارد فوق در دستور کار کمیسیون قرار گرفته و در حال پیگیری است و در صورت نهایی شدن توسط وزارت متبوع ابلاغ و قابل اجرا خواهد بود.
لازم به ذکر است حتی یکی از ملزومات اجرایی شدن مصوبات کمیسیون ملی صلاحیت ها نیز نیاز به طی دوره های آموزشی در "مرکز ملی آموزش مهارت های حرفه ای وزارت بهداشت" و اخذ مدارک مربوطه است که تا کنون هیچ دوره ای مصوب و برگزار نشده و قرار نیست آموزش از طریق آزمون و خطا روی مردم و ایجاد عوارض صورت گیرد.
بر اساس این گزارش، همچنین در این توضیحات آمده است که اعمال زیبایی مانند تزریق ژل بوتاکس و انواع لیزرها و ... جزو کوریکولوم و اهداف آموزشی تعدادی از رشته های تخصصی پزشکی بوده و در دانشگاه های کشور طبق استانداردهای آموزشی مصوب وزارت بهداشت آموزش داده می شود ولی اینگونه اعمال زیبایی از اهداف و توانمندی های مرد انتظار دانش آموختگان در رشته های پزشکی عمومی که در خط اول پیشگیری و بهداشت و درمان کشور هستند، نیست.
مقالات دیگر:خانه سالمندان